standalone

۶ مطلب در مرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

Latari

۳۰
مرداد

دوبار لاتاری رو دیدم. هر دو بار خفه شدم از بغض...

لعنت بهت

لعنت

  • نیما ملاس

Dear editor

۲۹
مرداد

به نظر حقیر بهترین کتاب برای مطالعه آن کتابی‌است که توسط نویسنده یا ویراستار یا ناشر به فصل‌ها یا بخش‌های حدودا ده صفحه‌ای تقسیم‌بندی شده باشد. اینگونه کتابی را می‌شود کنار تخت گذاشت تا در سگی‌ترین و له‌ترین روزان و شبان زندگی هم بشود اقلا یک فصلش را خواند و بعد سرت را بگذاری و بگیری بخوابی یا بروی سراغ بدبختی‌های دیگرت و دلخوش باشی که آهسته و پیوسته داری کتابی را تمام می‌کنی و دو زار سواد و شعور دستت را می‌گیرد در بلند مدت. وگرنه کتابخوانی آفت می‌شود وقتی فصل‌ها بزرگ باشد و بخواهی وسط فصل رهایش کنی و روز بعد که برگردی به کتاب، به زحمت جایی که دیروز بستیش را پیدا کنی یا پیدا نکنی و بعد یادت نیاید و متوجه نشوی موضوع چی‌ بوده و‌ مجبور بشوی چند صفحه بروی از قبلتر و کلی وقت و انرژی و اعصاب هدر رود تا بهره‌وری کتابخوانی آدم از این که هست هم داغان‌تر شود.
من از همین‌جا، دست همه اهالی نشر که کتاب‌هایی با استاندارد مورد نظر بنده منتشر می‌کنند را می‌بوسم. دمتان گرم و خدا قوت!

  • نیما ملاس

Heavy Makeup

۲۷
مرداد
از صب که پاشدم امسال برام مثل سالای دیگه نبود.... هر سال منتظر ختش و بش ها و شوخی های روز تولدم بودم و قبل از اینکه از رخت کنده بشم گوشیمو چک میکردم.
امسال نه ذوقشو داشتم نه کسی بود که پیام بده
سالای قبلم اگه کسی حرفی میزد به خاطر پست های لوسی بود که میخواستم بذارم و دو نفر روز تولدمو تبریک بگن بهم و یکم حالم خوب شه. ولی امسال حوصلشو نداشتم. امیر دو روز قبل تولدم خیلی قشنگ تولدمو تبریک گفت و استوری گذاشت ولی سعی کردم خودمو ذوق زده نشون بدم و ازش تشکر کنم. بهش نگفتم تولدم 26امه و دو روز زودتر گفتی. 
از ظهر که با ناخن کشیدن رو اعصابمون و بگذرد
بعدش دم عروسی بنده خدایی از نزدیکان دیر رسیدیم و یکی دیگه کلید کشید رو تخته سیاه اعصابمون و باز بگذرد.
روز تولد رو گذاشتن برا دل خوش...
ولی این نیز بگذرد
از خدا یه خواسته دارم
اونم تمرکز ذهنی و موفقیتیه که هر روز دارم با جون و دل براش زحمت بکشم.
خواستم ازت، تلاشمم میکنم پس به قولی که دادی وفا کن
یا حق
  • نیما ملاس

Great Goal

۲۱
مرداد

I specified my goal in cellphone wallpaper to see everytime i checked my phone and realized that every thing could be happend if you saw that everytime in you life.

I start so powerfull to reach my hopes.


  • نیما ملاس
خیلی وقته نُت های موسیقی شدن همه چی من، زندگی بدون موسیقی از یه جایی به بعد برام تعریف نشدس. تا حدی که وقتی برم بیرون و خدایی نکرده هدفونم رو فراموش کنم سریع برمیگردم و برش میدارم، حالا مهم هم نیستش چقدر دیرم شده باشه.
روزی که هدفونم نباشه تا بتونم خلوت خودم رو بسازم برام جهنمه. درک حالی که توصیف میکنم برای خیلیا خنده دار و مضحکه ولی واقعا همینطوریه بدون ذره ای اغراق.

برای تک تک لحظات زندگیم فلسفه ی موسیقیایی دارم. چه موزیکی گوش کنم تا تعادل رو با توجه به شرایط دور و بر برام نگه دار. اینایی که میگم رو میتونید از playlist هایی که توی spotify ، soundcloud یا Bandcamp و همچنین موزیک پلیر موبایلم میتونید بفهمید.

فهم موسیقیاییم خیلی ضعیف و غیرقابل دفاعه و اغلب هم سعی نمیکنم بروز بدمش که آبرو ریزی بشه... ولی به غریزه ی موسیقیاییم به شدت احترام میذارم و به خاطر همینم هستش اگر قطعه ای رو بپسندم هیچ وقت دیگه پاکش نمیکنم چون قطعا یه جایی براش تو playlist هام پیدا کردم.

بهترین اتفاق این مدت آشنایی با پادکست کُرُن (koron) بودش. بردیا دوستی عزیز بسیار با فهم درست و صحیح موسیقی رو برات میشکافه و علاوه بر لذت بخش کردن اون قطعه ای که شاید ساده ازش میگذشتی، دستت رو میگیره و بسیار فوق العاده پرتت میکنه وسط هیاهوی ساز و آواز ترنج محسن نامجو یا با عشق همایون رو میشونه کنارت و میذاره گوش ات رو نوازش بده.

موسیقی دنیای به شدت جذابیه
کاش هدفون ها خراب نمیشدن هیچ وقت یا شارژ لعنتیشون انقد زود تموم نمیشد تا بتونی بدون توقف تا وقتی جان اجازه میده بهشون گوش کنی.

  • نیما ملاس

Macbeth

۰۹
مرداد

... همیشه این بوده که وقتی بر مغز میکوفتند، مرد می مُرد و بس.

ولی حالا با بیست زخم کاری بر فرقِ سر، از جا برمی خیزد و ما را تارومار می کنند...


... هنوز این جا بوی خون می دهد.

همه ی عطرهای عربستان هم به این دست کوچک بوی دیگر نخواهند داد...


شکسپیر، مکبث

  • نیما ملاس